برای استارتآپهای فناوری، عجله برای مقیاسپذیری اغلب بر ضرورت رشد پایدار پیشی میگیرد و منجر به عدم تعادل خطرناکی میشود که در آن تبلیغات تبلیغاتی بر مواد سایه افکنده است.
این موضوع صرفاً نظری نیست. داستانهای شرکتهایی مانند Theranos و WeWork پیامدهای دنیای واقعی ساخت امپراتوریها بر پایههای ناپایدار را نشان میدهند. این روایات، در حالی که در جزئیات متفاوت هستند، یک موضوع مشترک دارند: خطر اولویت دادن به ارزش گذاری بر ارزش، تبلیغات بیش از ماده.
چنین مواردی بر نقش چالش برانگیز افسران ارشد بازاریابی (CMOs) تأکید می کند، که اغلب بین انگیزه رشد سریع و نیاز به نمایندگی صادقانه گیر افتاده اند.
سراب چیز بزرگ بعدی
اکوسیستم استارتآپهای فناوری با نوآوری و اختلال رشد میکند، اما مملو از داستانهای شرکتهایی است که بیش از آنچه که میتوانستند وعده دادند. به عنوان مثال، ترانوس به دلیل ادعاهای نادرست خود در مورد انقلابی کردن آزمایش خون بدنام شد، که اساس جمع آوری کمک های مالی و ارزش گذاری آن به میلیاردها دلار قبل از سقوط چشمگیر آن بود. به طور مشابه، WeWork که زمانی 47 میلیارد دلار ارزش داشت ، زمانی که پیشبینیهای رشد بیش از حد و شیوههای مدیریت نامنظم دیگر نتوانست اعتماد سرمایهگذاران را حفظ کند، با رکود شدید مواجه شد.
این مثالها خطرات استارتآپهایی را که بر اساس ارائههای نادرست مقیاس میشوند، برجسته میکنند، اما اینها تنها نامهای بزرگی هستند که خبرساز شدند. هزاران استارتآپ کوچک دیگر که پول مشتری و سرمایهگذار را جذب میکنند، در حالی که هنوز بازاریابی خود را با بازنماییهای مشکوک رقیق میکنند، چه میشود. چنین اقداماتی نه تنها منجر به آسیب مالی و اعتبار قابل توجهی می شود، بلکه اعتماد به صنعت فناوری گسترده تر را نیز از بین می برد.
معمای CMO
برای CMOها در این محیطها، استراتژی بازاریابی باید خط باریکی بین ارتقای بالقوه و قابلیتهای نادرست ارائه دهد. این نقش شامل قرار دادن یک محصول در بهترین نور است، اما زمانی که قابلیتهای محصول اساساً نادرست معرفی شوند - چه از طریق اغراق یا با حذف - روایت بازاریابی میتواند به سرعت وارد قلمروی غیراخلاقی شود.
CMOها در استارتآپهای فناوری با رشد بالا، با ایجاد تعادل نامطمئن بین بازاریابی تهاجمی و شیوههای اخلاقی، با چالشهای مهمی مواجه میشوند که اغلب با فشارهای مدیران عامل و سایر مدیرانی که ممکن است رشد سریع را بر دقت در اولویت قرار دهند، تشدید میشوند. یک CMO باید از شفافیت حمایت کند و اطمینان حاصل کند که تمام مواد بازاریابی به طور دقیق منعکس کننده آنچه محصول می تواند و نمی تواند انجام دهد. این امر نه تنها برای حفظ اعتماد مشتری، بلکه برای تعیین انتظارات واقع بینانه که با قابلیت های محصول واقعی همخوانی دارد، حیاتی است.
علاوه بر این، برای CMO ها ضروری است که اطمینان حاصل کنند که استراتژی های بازاریابی مشتری محور هستند. این رویکرد شامل همراستایی پیام های بازاریابی با تجربیات و مزایای واقعی مشتری است، نه وعده های بیش از حد که می تواند منجر به نارضایتی مشتری و آسیب رساندن به شهرت شرکت شود. انطباق با استانداردهای نظارتی یکی دیگر از زمینههای حیاتی است که CMOها باید در آن ثابت قدم باشند، حتی زمانی که به دلیل تبلیغات، قوانین را تغییر میدهند. پایبندی به قوانین و دستورالعمل های تبلیغاتی نه تنها از مشکلات قانونی جلوگیری می کند، بلکه از اعتبار و اعتبار حمایت می کند.
تبلیغات
CMOها همچنین باید چکها و توازنهای داخلی قوی را برای تأیید صحت ادعاهای بازاریابی قبل از انتشار عمومی اجرا کنند. این رویکرد «جوخه حقیقت» به حفظ فرهنگ یکپارچگی در شرکت کمک میکند و تضمین میکند که بخش بازاریابی به منبعی از اغراق تبدیل نمیشود که بعداً میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
در نهایت، پذیرش چشمانداز بلندمدت نسبت به دستاوردهای کوتاهمدت بسیار مهم است. این دیدگاه به CMOها کمک می کند تا در برابر فشار برای ارائه نتایج فوری که ممکن است بر ادعاهای اغراق آمیز تکیه کنند مقاومت کنند و در عوض بر ایجاد رشد پایدار و وفاداری بلندمدت به برند تمرکز کنند.
بازاریابی با اخلاق
نقش CMO در یک استارتاپ فناوری با رشد بالا نه تنها شامل تبلیغ محصول، بلکه حفظ یکپارچگی پیام بازاریابی است. در حالی که ممکن است شنیدن هر مدیر اجرایی تازهکاری خوشحال نشود، اما این مسئولیت در عصری که مصرفکنندگان بیش از هر زمان دیگری مطلع و بدبین هستند، بسیار مهم است.
با تمرکز بر بازاریابی اخلاقی و رشد پایدار، استارتآپها میتوانند از دامهای پیشینیان بیش از حد تبلیغاتی خود جلوگیری کنند و اعتماد و ارزش پایدار ایجاد کنند. در نهایت، برای اینکه صنعت فناوری به رشد خود ادامه دهد، باید اطمینان حاصل کند که پایههای آن به اندازه چشماندازهایی است که به جهان ارائه میکند، قوی است.