paint-brush
معضل تصمیم گیری مدیر محصولتوسط@moreanuja89
2,738 قرائت
2,738 قرائت

معضل تصمیم گیری مدیر محصول

توسط Anuja More6m2024/11/06
Read on Terminal Reader

خیلی طولانی؛ خواندن

چند بار شنیده اید که PM ها در مورد تصمیم گیری در مورد نقشه راه می گویند "داده محور"؟ گفتن این رویکرد داده محور آسان تر از انجام آن است.
featured image - معضل تصمیم گیری مدیر محصول
Anuja More HackerNoon profile picture


چالش شماره یک یک مدیر محصول، اولویت بندی است. شما هر روز انتخاب می کنید. چند بار شنیده اید که PM ها در مورد تصمیم گیری در مورد نقشه راه می گویند "داده محور"؟ گفتن این رویکرد داده محور آسان تر از انجام آن است. بیشتر از حد معمول، مشکل کمبود ایده های عالی نیست.


اولویت بندی همه چیز در مورد چگونگی انتخاب "چه" برای ساخت "چه زمانی" و "چرا" است.

آیا نباید به سادگی بررسی بازخورد مشتریان، انتخاب خلاقانه‌ترین و «به ظاهر جالب» ایده‌ها و شروع اجرا باشد؟ چه چیزی این روند را تا این حد دشوار می کند؟

چرا اولویت بندی سخت است؟

هر محصول دارای یک حلقه بازخورد است که برخی بالغ تر از دیگران است. مشتریان شما "لیست آرزو" از ویژگی های خود را به شما ارائه می دهند، تیم فروش شما مجموعه ای از الزامات دارد، آنها آرزو می کردند که محصول برآورده شود تا فروش بهتری داشته باشد، شما تیم مهندسی لیستی از وظایفی که برای ایجاد محصول انعطاف‌پذیرتر است و طراحان شما این ایده‌های عالی را برای UX/UI بهتر و بصری‌تر دارند.


این شاخه‌های حلقه بازخورد و فرصت‌های رقابتی در حال ظهور هستند که تصمیم‌گیری در مورد ساخت بعدی را بسیار دشوار می‌کنند. ای کاش می توانستید هر چیزی و همه چیز را از لیست بالا بسازید، با این حال، ظرفیت از نظر منابع (افراد، زمان، بودجه) برای ارائه همیشه محدود است. علاوه بر این، هنگامی که محصولی را عرضه می کنید، ذاتاً وعده ارزش قابل پیش بینی افزایشی را می دهید، انتشار پس از انتشار و توانایی عمل به آن وعده برای حفظ اعتماد مشتری بسیار مهم است.

یک PM برای اولویت بندی چه چیزی نیاز دارد؟

اولویت بندی در سطوح مختلف اتفاق می افتد.

  • در سطح اهداف، باید معیارها، OKR ها (اهداف-کلید-نتیجه) و KPI (شاخص های کلیدی عملکرد برای ارزیابی و پیگیری پیشرفت به سمت اهداف) را اولویت بندی کرد.
  • در سطح استراتژی، باید ابتکارات سطح بالا برای محصول را اولویت بندی کرد.
  • در سطح معماری، باید فناوری های پلت فرم، ملاحظات مقیاس پذیری، چالش های قابلیت همکاری و غیره را اولویت بندی کرد.
  • در سطح انتشار، باید سرعت‌ها، ویژگی‌ها، داستان‌های کاربر، حماسه‌ها و باگ‌ها را در اولویت قرار داد.


در تمام این سطوح، اولویت‌بندی با استفاده از ترکیبی از داده‌ها، غریزه و اجماع بین ذینفعان انجام می‌شود، که تعریف فرمول جادویی استاندارد را که می‌تواند برای همه تمرین‌های اولویت‌بندی اعمال شود، حتی دشوارتر می‌کند.

پس چگونه به این موضوع نزدیک می شوید؟

قبل از اینکه به سراغ بهترین مدل برای نزدیک شدن به اولویت بندی برویم، چند تکنیک غیر تجویزی وجود دارد که من شخصاً در برنامه ریزی محصول خود گنجانده ام.


چشم انداز محصول

همانطور که ممکن است کلیشه ای به نظر برسد، همه چیز با چشم انداز محصول شروع می شود. هنگامی که استراتژی محصول خود را تعریف کردید، مجموعه ای از رویدادها را برنامه ریزی می کنید که برای دستیابی به آن باید اتفاق بیفتند. این طرح اساساً شرح مفصلی است از آنچه باید در محصول اتفاق بیفتد و امیدوارید چه قابلیت هایی ایجاد کنید. سپس تمام تصمیمات اولویت بندی باید آن برنامه را منعکس کرده و چشم انداز محصول شما را مدام بررسی کند. هر جلسه بررسی و برنامه‌ریزی نقشه راه باید پیشرفت در جهت دستیابی به این چشم‌انداز و مراحل یا نقاط عطف بعدی را برای نزدیک‌تر کردن شما به چشم‌انداز دنبال کند. به قول ماری کوندو ، وقتی هدف نهایی "شادی" است، مدام از خود بپرسید "آیا جرقه شادی می دهد؟" به طور مشابه، همه چیزهای موجود در بک لاگ باید استراتژی محصول شما را به جلو هدایت کند و از این رو باید بپرسیم: "آیا این استراتژی محصول را پشتیبانی می کند؟"


ذهنیت مشتری

همه از 14 اصل رهبری آمازون آگاه هستند که اولین آنها "وسواس مشتری" است.


بزوس: «نکته شماره یک که ما را تا حد زیادی موفق کرده است، تمرکز وسواسی اجباری بر روی مشتری در مقابل وسواس نسبت به رقیب است.»


در حال حاضر، من نمی گویم، آنچه برای آمازون کار می کرد، برای محصول شما کار خواهد کرد یا باید. اما نگه داشتن مشتری در مرکز هر برنامه ریزی و اولویت بندی، کلیدی است تا اطمینان حاصل شود که کارها را در جهت درست می سازید. همچنین، در حین انجام این کار مراقب باشید، زیرا مشتریان همیشه چیزهای بیشتری می خواهند، همیشه یک ویژگی براق جدید را که ممکن است محصول رقابتی راه اندازی کرده باشد، بخواهید، با این حال، وظیفه شما این است که فراتر از این درخواست بروید و نیاز واقعی به حل یک مشکل را کشف کنید. شما واقعاً باید عمیقاً در آشکار کردن ارزش واقعی در مقابل درک شده باشید. توانایی لازم در مقابل کالا برای داشتن چیست؟ آیا توسعه این ویژگی جدید یا مجموعه ای از ویژگی ها به نفع بخش قابل توجهی از مشتریان قابل آدرس دهی است؟


تاثیر

محرک‌های اهداف کسب‌وکار شما چیست و این ویژگی چه تأثیری بر حرکت سوزن روی آن‌ها دارد. هدف نهایی شما سودآور بودن است، با این حال، برای هر شرکتی، بسته به مرحله محصول، اهداف تجاری معمولی یکی از موارد زیر است:

  • جذب مشتری جدید
  • تعامل محصول را افزایش دهید
  • افزایش درآمد از مشتریان فعلی (بالا فروش)
  • محصول را به سایر بازارها/مناطق/بخش های سازمان مشتری گسترش دهید.
  • حفظ مشتری


در هر جلسه برنامه ریزی نقشه راه (هر چند بار که ممکن است آن را انجام دهید - سه ماهه یا دو سال یکبار)، نحوه انجام هر یک از اهداف تجاری فوق را ارزیابی کنید.


ریسک

به عنوان یک PM، شما مسئول تمام جنبه های محصول هستید، نه فقط حمل و نقل ویژگی ها از درب منزل.

  • آگاهی از رقبا، پایبندی های قانونی، انطباق، امکان سنجی فنی، امنیت، حریم خصوصی و غیره ملاحظات مهمی در هنگام اولویت بندی هستند. شما باید سوالات سخت را بپرسید، پس از انتشار، آیا می توان آن را پشتیبانی و نگهداری کرد؟ اگر شکست بخورد، آیا می توانیم عواقب آن را تحمل کنیم؟
  • همچنین مهم است که بین ذینفعان درک مشترکی از آنچه غیرقابل مذاکره است داشته باشیم. به عنوان مثال، یک محصول رسانه‌های اجتماعی باید ویژگی‌هایی را اولویت دهد که حریم خصوصی کاربر را به خطر می‌اندازد و به سمت یک ویژگی جدید چت ویدیویی کار کند. یک محصول مراقبت‌های بهداشتی باید تلاش‌هایی را که باعث می‌شود محصول به دستورالعمل‌های HIPAA پایبند باشد در مقابل ساخت یک ربات گفتگوی جدید برای خدمات مشتری اولویت‌بندی کند. بنابراین، مهم است که یک تمرین اندازه گیری ریسک را در فرآیند برنامه ریزی نقشه راه خود بگنجانید.
  • علاوه بر این، همانطور که در مورد مرحله اجرا بیشتر فکر می کنید، شناسایی ریسک های وابستگی و مکانیسم رفع انسداد آنها باید در اولویت بندی و برآورد در نظر گرفته شود.

از چه تکنیک هایی می توانم برای اولویت بندی استفاده کنم؟

چندین چارچوب وجود دارد که می توان برای اولویت بندی اعمال کرد:


روش MoSCoW (باید، باید، می‌توانست، نمی‌شود) به شما امکان می‌دهد فهرست نیازها یا ایده‌های خود را در مجموعه‌های حیاتی، با اولویت، مطلوب و آینده دسته‌بندی کنید.


منبع: Techtarget، 2020


مدل KANO ، با ارزیابی رضایت مشتری از طریق شناسایی ویژگی های اساسی، مورد انتظار و جذاب محصول، به درک دیدگاه مشتری در مورد ویژگی های محصول کمک می کند.

مدل اولویت بندی KANO


مدل امتیازدهی RICE عوامل دستیابی، تأثیر، اطمینان و تلاش را ترکیب می کند.


من فردی بسیار بصری هستم و چیزی که شخصاً برای اولویت‌بندی ابتکار نقشه راه استفاده می‌کنم، روش «نقشه داستان» است. این به من اجازه می‌دهد تا ویژگی‌ها و داستان‌های کاربر را بر اساس «زمان» و «ضرورت» ترسیم کنم و فهرست را برای برنامه‌ریزی MVP و نسخه‌های بعدی قطع کنم.


ابتدا سطل های فعالیت (که ویژگی های اصلی هستند) را برای محصول خود در امتداد محور افقی قرار می دهید. محور عمودی نشان‌دهنده اهمیت اهمیت داستان‌های کاربر است. گروه‌هایی از داستان‌های کاربر به عنوان یک فعالیت واجد شرایط هستند.



اولویت بندی عقب ماندگی با استفاده از نقشه برداری داستان. منبع: https://foldingburritos.com



به منظور تعریف نسخه‌ها، سپس یک خط افقی برش را علامت‌گذاری می‌کنید و داستان‌هایی را انتخاب می‌کنید که در همان سطح بحرانی قرار دارند.


تعریف نسخه ها با استفاده از نقشه برداری داستان.


این تکنیک تجسم تصویر واضحی از تکرارهای افزایشی محصول ارائه می‌کند و در هر نسخه یک نقشه بصری از نسخه نهایی محصول را به ذینفعان ارائه می‌دهد. در زیر نمونه ای از نقشه برداری داستان کاربر جف پاتون آورده شده است.



البته بسته به مرحله بلوغ و پیچیدگی محصول، چارچوب های بسیار بیشتری وجود دارد. هیچ چارچوبی کامل نیست و بهترین راه برای ایجاد سس مخفی خود برای اولویت‌بندی، اتخاذ، اصلاح، آزمایش و آزمایش مجدد است تا در نهایت به آنچه برای شما کار می‌کند برسید.


و در آخر، همیشه به یاد داشته باشید که هنگام برنامه ریزی نقشه راه محصول خود، اصول کلیدی چشم انداز محصول، طرز فکر مشتری، تاثیر و اندازه گیری ریسک را حفظ کنید.